خب چی الان

خب چی الان...

به شدت رو مخمه که بخواین تو رابطه زرنگ بازی در بیارین یا خودتونو زرنگ بگیرین و چمیدونم حس کنین دارین منو دور میزنین  من به شدت حس ششم ام تو این وهله خیلی کار میکنه  و درسته قبولشم نمیکنین  ولی دقیقا همین هدفو داشتید و حالا روتون نمیشه تو چشمام زل بزنین و بگین که آره اسکل حسابت کردمو خاستم دورت بزنم  من تو هر رابطه ای به همون میزان که عشق ازتون دریافت میکنم حاضرم از حق خودم بگذرم تا قطعا همون عشقو بهتون برگردونم  شده حرف شنیدم تیکه شنیدم ضربه خوردم سختی کشیدم اما احترام افرادو ارزششونو براشون نگه داشتم  اما  بسوزه پدر بدبختی من بیچاره که کسی نیست که عین آدم باهام رفتار کنه نمیدونم چی میشه که تا به من میرسید حس میکنین میتونین با خودتون بگید آها این دختره ما رو آدم حساب کرده بهمون ارزش داده چه خوب که بهمون جا داده تا بتونیم بزنیم داغونش کنیم  نمیتونین جنبه احترام و ارزش دادن به خودتون رو داشته باشید ؟  خب چی الان...

خب چی الان...

خب چی الان...

خب چی الان...

خانوما 

آقایون 

و کلا هر موجود زنده ای که این نوشته رو میخونه

کدومتون حرفش پیش خدا برو داره ؟ 

کدومتون پیشش پارتی داره ؟ 

میشه لطفا ازش بخواید کمکم کنه برای بار چهارم این آزمون شهری لامصب زجر آور رو قبول شم و خلاص شم از استرسش؟

خب چی الان...

خب چی الان...

شاکیم ازت 

ب شدت ام شاکیم ازت 

دارم فکر میکنم تو این ۲۴ سال زندگی به کی ظلم کردم و کجا گناهی کردم و حق کسو خوردم که انقد داری زجرم میدی که عدالتت یکسان باشه تو خلقتت؟ اما هیچ جوابی به ذهنم نمیرسه 

خب چی الان...

خب چی الان...